بقیه ا... امروز جمعه است، روز موعود، روز فرا رسیدن، از راه رسیدن و دلهای هزاران عاشق را مزین کردن، ای کاش میشد همچون پرستوهای عاشق، در دل تاریک شب پرواز کرد. ای کاش میشد مهربانی را به قدر ارزانی در میان عاشقان زندگی، از ورای ابرهای تیرگی، بر فراز خانه ها پرواز داد.
عطر جمعه پیچید و من لب ساحل نشستهام که قایق ظهورت به ساحل برسد... باز هم مثل همیشه نیامدی و من تا جمعه دیگر چشم به انتظار طلوع تو لب ساحل مینشینم تا دسته دسته گل نرگس به پای غریب جمعه ها بریزم.